نتایج جستجو برای عبارت :

در دوزخ چه می گذرد

مولوی مانند بیشتر مدّعیان عرفان عذاب خداوند و دوزخ جاویدان را این چنین به بازی گرفته است:
«اهل دوزخ در دوزخ خوش‌تر باشند که اندر دنیا، زیرا در دوزخ از حق باخبر باشند و در دنیا بى‌خبرند از حقّ. و چیزى از خبر حقّ شیرین‌تر نباشد.» (فیه ما فیه، ص251، تصحیح بدیع الزمان فروزانفر، نشر نگاه، چاپ دوم)
 
 
▪ کاش میشد آدم ها رو مثل قالی تکوند ، اینقدری تکوند که گرد و غبار غم و خستگی و ناراحتی و سردرگمی از رو تنشون بلند شه بره هوا .
▪ میگن دوزخ بدتر از جهنمه میدونین چرا؟ چون تو دوزخ تکلیف آدما مشخص نیست ، دوزخ خود سردرگمی آدماست . میدونین تکلیف جهنمیا و بهشتیا معلومه ولی تکلیف دوزخیا؟! خدا داند..
همه چیز بگذرد. ما بگذریم. خشم بگذرد.خون بگذرد. لطف دو دوست به هم بگذرد.باد بگذرد. خدا نمی‌گذرد.خدا می‌گذرد، امّا نمی‌گذرد.چنانکه خورشید، می‌گذرد و نمی‌گذرد.چنانکه باد، چنانکه یاد.می‌گذرد و نمی‌گذرد.
حلمی | کتاب لامکان
نقاشی از جاستینا کوپانیا
ر 
انتقال انسان‌ها از محشر به جنت یا دوزخ
 
  
انتقال انسان‌ها از محشر به جنت یا نعوذ بالله به دوزخ چگونه است؟ پاسخ اجمالی
هنگامى که روز قیامت فرا می‌رسد مردم باید 50 موقف و ایستگاه را طی کنند تا سرانجام به بهشت یا جهنم برسند. در هر ایستگاه، نیز هزار سال متوقّف می‌شوند. برخی از این ایستگاه‌ها عبارت‌اند از: 1. بیرون آمدن از قبر، 2. سنجش و وزن نمودن اعمال، 3. حساب‌رسی اعمال، 4. دادن نامه اعمال، 5. عبور از پُل صراط.
ادامه مطلب
امام صادق ع فرمود در ظمن،سفارش امبرالمومنین ع باصحابش اینست و بدانید که قران هدایت شب وروز است یعنی در همه احوال واوقات ونور شب تاریکست برای هر سختی و نیازی  راه نجات را در گرفتاری و بلا نشان دهد پس چون  بلایی  فرارسد اموال خود را سپر جانتان سازید وچون حادهه یی پش امدکه بامر دینست وجز با دادن جان مرتفع نشود جان خود را فدای دینتان کنید وبدانیدکه هلاک شده کسی است که دینش تباه شود و غارت زده کسی  است که دینش را بربابند همانا پس از رسیدن به ببهشت
بالویی 2:✅ تا میتونید بسم الله بگید:
در روایت آمده چون بنده را پای میزان حساب حاضر می کنند نامه اعمال او را در حالی که مملو از افعال و کردار زشت است به دست او میدهند، بنده در حین گرفتن نامه اعمال بنابر عادتی که در دنیا به گفتن «بسم الله الرحمن الرحیم» داشته آن را بر زبان جاری می‌کند و نامه اعمال را به دست می‌گیرد، چون نامه اعمال را می‌گشاید آن را سفید می‌بیند، در حالی که هیچ عمل بدی در او نوشته نشده است.
در این هنگام بنده عاصی به فرشتگانی که ح
بلوریست آبی رنگ و درخشان.مسحور کننده و هم رنگ چشمهایت.مسموم میکند...میخواهم تو شوم...در خونم حل میشود.منجمد میشوم و آبی تر از همیشه خودم را در حال دست و پا زدن درچشمهایت می یابم.
بگو چگونه میتوان فراموش کرد لحظه درخشیدن مرواریدهای غلطان از گوشه ی چشمت را...که مرا از چشمت ب گوشه ای از این دوزخ انداخت...
آه ای اهریمن ترین اهریمن روزگارم.دوزخ همان جاست که تویی وجود نداشته باشد...
“… علی‌ گفته‌ است‌ که‌: “گروهی‌ بهشت‌ می‌جویند، اینان‌ سود‌جویان‌اند و طماع‌، گروهی‌ از دوزخ‌ بیم‌ دارند و اینان‌ عاجزند و ترسو، و گروهی‌ بی‌طمع‌ بهشت‌ و بی‌بیم‌ دوزخ‌اش‌ می‌خواهند عشق‌ بورزند، و اینان‌ آزادگان‌اند و آزاد”. عشق‌ چرا؟ عشق‌ تنها کار بی‌چرای‌ عالم‌ است‌، چه‌، آفرینش‌ بدان‌ پایان‌ می‌گیرد، نقش‌ مقصود در کارگاه‌ هستی‌ اوست‌. او یک‌ فعل‌ بی‌برای‌ است‌. غایت‌ همه‌ غایات‌ عالم‌ “برای‌” نمی‌توا
دانلود آهنگ مستان و همای سفر دوزخ
Download Music Mastan & Homay Safar Dozakh
دانلود اهنگ سنتی سفر دوزخ از مستان و همای با متن شعر و ترانه از سایت پلی نیو موزیک
دانلود آهنگ سنتی آن دم که مرا می زده بر خاک سپارید زیر کفنم خمره ای از باده گذارید
برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …
متن آهنگ مستان و همای سفر دوزخ
♬/●!♪♯♫آن دم که مرا می زده بر خاک سپارید♬/●!♪♯♫
♬/●!♪♯♫زیر کفنم خمره ای از باده گذارید♬/●!♪♯♫
♬/●!♪♯♫آن دم که مرا می زده بر خاک سپارید
بوعلی طوسی که پیرِ عهد بود // سالِکِ وادیِ جدّ و جهد بود
آن‌چنان جا کو به ناز و عز رسید // من ندانم هیچکس هرگز رسید
گفت فردا اهل دوزخ زار زار // اهل جنت را بپرسند آشکار
کز خوشیِ جنت و ذوق وصال // حال خود گویید با ما حسبِ حال
اهل جنت جمله گویند این زمان // خوشیِ فردوس برخاست از میان
زانکه ما را در بهشت پُرکمال // روی بنمود آفتاب آن جمال
چون جمال او به ما نزدیک شد // هشت خُلد از شرم آن تاریک شد
در فروغِ آن جمالِ جان‌فشان // خُلد را نه نام باشد نه نشان
چون ب
بوعلی طوسی که پیرِ عهد بود // سالِکِ وادیِ جدّ و جهد بود
آن‌چنان جا کو به ناز و عز رسید // من ندانم هیچکس هرگز رسید
گفت فردا اهل دوزخ زار زار // اهل جنت را بپرسند آشکار
کز خوشیِ جنت و ذوق وصال // حال خود گویید با ما حسبِ حال
اهل جنت جمله گویند این زمان // خوشیِ فردوس برخاست از میان
زانکه ما را در بهشت پُرکمال // روی بنمود آفتاب آن جمال
چون جمال او به ما نزدیک شد // هشت خُلد از شرم آن تاریک شد
در فروغِ آن جمالِ جان‌فشان // خُلد را نه نام باشد نه نشان
چون ب
اذعان ابن اثیر جزری به تقسیم‌کننده بودن دوزخ بودن امیر المومنین علیه السلام
ابن اثیر از علمای بزرگ اهل سنت عمری می‌نویسد:
وَفِی حَدِیثِ عَلِیٍّ «أنَا قَسِیم النارِ» أَرَادَ أَنَّ النَّاسَ فرِیقان: فریقٌ مَعِی، فهُم عَلَى هُدًى، وَفَرِیقٌ علیَّ، فهُم عَلَى ضَلال، فنِصفٌ مَعِی فِی الْجَنَّةِ، وَنِصْفٌ علیَّ فِی النَّارِ.
در حدیثی که از علی علیه السلام روایت شده است که آن حضرت فرمود: من تقسیم‌کننده دوزخ هستم؛ یعنی مردم بر دو گروهند: گرو
این مطلب را از دست ندهید: با این ذکر از آتش جهنم در امان بمانید!

آیا مقصود از در‌های دوزخ، همان طبقات جهنم است؟
ممکن است درهاى جهنم به معناى درهایى باشد که بر حسب اعمال انسان‌ها تنظیم شده است و هر گروهى را به تناسب عمل خود به دوزخ می‌برند، همان‌گونه که درهاى بهشت نیز چنین است؛ لذا یکى از درهاى آن «باب المجاهدین» نام دارد، و در کلام امام على (ع) نیز آمده است: «إِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّة»؛ جهاد درى از درهاى بهشت است.
دربا
دنیا می‌لرزاند و منکوب می‌کند. دنیوی حسرت می‌کشد که وه چه قدرتی، چه منزلتی! حریص آه می‌کشد و تمنّای بیشتر می‌کند. خفته در خواب فروتر می‌شود. خشمگین سرخ‌تر می شود و داغ می‌طلبد. عاشق به هیچ می‌گیرد و خرّم می‌گذرد، چنانکه هرگز دنیا نبوده و نخواهد بود. 
دنیا می‌کشد و خون‌بها می‌گیرد، از طفلان دنیا و طفیلیان دنیا. عاشق تماشا می‌کند، این دامن‌بیرون‌کشیده، و رقصان می‌گذرد. به حقیقت بگویم؛ او هست، این دنیاست که می‌گذرد، در نوار به‌خاک‌
این پاورپوینت در 30 اسلاید به شکل زیبا و منحصر به فرد طراحی و اسلاید بندی شده است دراین پاورپوینت مطالبی از دلایل خلقت جهنم و بهشت،تخت های بهشتی،میوه های بهشتی،آگاهی بهشتیان از حال جهنمیان و سایر مطالب مفید و ارزنده درمود اهل بهشت و دوزخ در این پاورپوینت درج شده است که امید واریم رضایت شما عزیزان را جلب نماید
 
 
جهت دانلود فایل کلیک کنید
  امام صادق ع فرمود در ضمن سفارش امیرالمو منین ع باصحابش اینست بدانید که قران هدایت شب و روز است یعنی در همه احوال و اوقات و نور شب تاریکست  برای هر سختی ونیازی راه نجات را در گرفتاری و بلا نشان دهد پس چون بلایی فرارسد اموال خود را سپر جانتان و چون حادثه یی پش امد که مربوط بامر دینست وجز با دادن جان مرتفع نشود ان خودرا فدای دینتان کنید بدانید که هلاک شده کسی است که دینش تباه شود و غارت زده کسی است که دینش را برباید همانا پس از رسیدن به بهشت نیاز
امیر المومنین علیه السلام تقسیم کننده بهشت و جهنم (به اعتراف اهل سنت عمری)
زمخشری از علمای بزرگ اهل سنت عمری می‌نویسد:
عَلیّ رَضِی الله تَعَالَى عَنهُ أَنا قسیم النَّار. أَی مقاسمها ومساههما. یَعْنِی أَن أَصْحَابه على شطرین: مهتدون وضالون فَكَأَنَّهُ قَاسم النَّار إیَّاهُم فشطر لَهَا وَشطر مَعَه فِی الْجنَّة.
علی علیه السلام تقسیم کننده دوزخ است چنان که خود او فرمود: من تقسیم کننده آتش دوزخ هستم. یعنی اطرافیان او بر دو گروهند: هدایت یافتگ
“شمس تبریزى”، مقام معرفت و خوف و خشیتِ برترین بانوی خلقت، و یکتا کفو امیر عالم آفرینش، حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام را خوار و پست شمرده، مى‏گوید:مردم را سخن نجات خوش نمى‏آید، سخن دوزخیان خوش مى‏آید… لاجرم ما نیز دوزخ را چنان بتفسانیم[۱]. که بمیرد از بیم!فاطمه رضی اللّه‏ عنها عارفه نبود، زاهده بود. پیوسته از پیغمبر حکایت دوزخ پرسیدى.[۲]آری این است مقامات ادعایی عارفان واصل، و پیران تصوف و عرفان!! و این است علایم واضح و آشکار عداوت و دشمنی ا
این پاورپوینت در 30 اسلاید به شکل زیبا و منحصر به فرد طراحی و اسلاید بندی شده است دراین پاورپوینت مطالبی از پرده حایل بین بهشتیان و جهنمیان،دیوار بین بهشتیان و جهنمیان،مذاکره بهشتیان و جهنمیان،درجات بهشتیان و جهنمیان،بهشتیان در بهشت و سایر مطالب مفید و ارزنده درمورد اهل بهشت و دوزخ دراین پاورپوینت درج شده است که امید واریم رضایت شما عزیزان را جلب نماید
 
 
جهت دانلود فایل کلیک کنید
دنیا می‌لرزاند و منکوب می‌کند. دنیوی حسرت می‌کشد که وه چه قدرتی، چه منزلتی! حریص آه می‌کشد و تمنّای بیشتر می‌کند. خفته در خواب فروتر می‌شود. خشمگین سرخ‌تر می شود و داغ می‌طلبد. عاشق به هیچ می‌گیرد و خرّم می‌گذرد، چنانکه هرگز دنیا نبوده و نخواهد بود. 

دنیا می‌کشد و خون‌بها می‌گیرد، از طفلان دنیا و طفیلیان دنیا. عاشق تماشا می‌کند، این دامن‌بیرون‌کشیده، و رقصان می‌گذرد. به حقیقت بگویم؛ او هست، این دنیاست که می‌گذرد، در نوار به‌خاک‌
بسم الله الرحمن الرحیم
یا فارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
محمد بن ادریس شافعی(۱۰۵ تا ۲۰۴)
رئیس مذهب شافعی
 در کتاب دیوان اشعار خود چنین میگوید
کفی فی فضل مولانا علی
وقوع الشک فیه انه الله
و مات الشافعی لیس یدری
علی ربه ام ربه الله
(در فصل و برتری مولایمان علی همین بس که در تردیدی که آیا او خداوند بود؟و شافعی عمر خود را به پایان رسانید در حالی که ندانست علی پروردگار اوست یا الله)
علی حبه جنه
امام الناس والجنه
وصی المصطفی حقا
قسیم الناروالجنه
باری به عزّتت ای سید و مولای من، به راستی سوگند می خورم، اگر مرا در سخن گفتن آزاد بگذاری، در میان اهل دوزخ به پیشگاهت سخت ناله سر دهم همانند ناله آرزومندان و به درگاهت بانگ بردارم همچون بانگ آنان که خواهان دادرسی هستند و هر آینه به آستانت گریه کنم چونان که مبتلا به فقدان عزیزی می باشند و صدایت می زنم: کجایی ای سرپرست مؤمنان، ای نهایت آرزوی عارفان، ای فریادرس خواهندگان فریادرس، ای محبوب دلهای راستان و ای معبود جهانیان، آیا این چنین است، ای خ
 
فریبِ صفحهء تقویم را به هیچ انگار .حساب روزُ شب و ماه و سال را بگذار .حسابِ لحظه نگهدار .که چون فراریِ پا در گریز، می‌گذرد .چون «می‌گذرد»ها«گذشته» شد ناگاه !چه اتفاقی باید بیفتد ، ای همراه .که این حباب بر احوال خود شود آگاهکه لحظه‌ای دگر ...«این نیز» ... نیز می‌گذرد!
#فریدون_مشیری
سلام هیک عزیزم
حالت چه طور است؟
من خوبم. دارم روزهایم را می‌گذرانم. کرخت و بی‌حوصله می‌گذرد، اما می‌گذرد. 
از آخرین باری که برایت نوشته‌ام خیلی می‌گذرد، نه؟ ببخشید. عید که شد می‌خواستم برایت یک نامه جدید بنویسم، اما ننوشتم. فکر نکنی تنبلی کردم‌ها، دلیلی پشتش بود. بی‌خیال.
سال نهم دارد تمام می‌شود. باورت می‌شود هیک؟ من باور نمی‌کنم. دو سه ماه اول این سال چنان کند گذشتند که گویی سالیان سال بود. اما حالا، انگار روزها دارند سریع‌تر می‌گذ
ای دوست من، من آن نیستم که می‌نمایم .نمود پیراهنی است که به تن دارم - پیراهنی بافته ز جان که من را از پرسش‌های تو و تو را از فراموشی من در امان می‌دارد.آن " من" ی که در من است ٬ای دوست ٬در خانه خاموشی ساکن است وتا ابد همان‌جا می‌ماند؛ ناشناس و درنیافتنی. من نمیخواهم هرچه میگویم باور کنی و هرچه می‌کنم بپذیری - زیرا سخنان من چیزی جز صدای اندیشه‌های تو وکارهای من جز عمل آرزوهای تو نیستند.هنگامی که تو میگویی "باد به مشرق می وزد " من میگویم "آری به م
پیامبر(صلی الله علیه وآله):دانشمندتر ازهمه مردم کسی است که دانش دیگران رابه دانش خود بیفزاید.
پیامبر(صلی الله علیه وآله):هرگاه بدعتها پدیدارشوندوپسینیان این امت , پیشینیان آن رالعن ونفرین کنند, هرکس دانش داردبایدآن رامنتشرسازدکه هرکس درآن روز دانش خودراپنهان داردهمچون کسی است که آنچه راخدابرمحمدنازل کرده کتمان کرده باشد.
امام باقر(علیه السلام):ایمان آن است که درقلب باشدواسلام آن است که ازدواج و ارث بردن وابسته بدان است وخونهابه آن مح
چقدر زود می گذرد! حالا دیگر من در جایی قدم می گذارم که ماه ها پیش در رویاهایم آن را تمنا می کردم و چه قدر این زندگی جذاب و زیباست...حقیقت هایی که به واقعیت های من تبدیل شده اند و این قانون دنیا مرا به وجد می آورد حالا یک سال پیرتر شده ام و تجربه های جدیدم نه تنها ذهنم را صیقل داده اند بلکه ردپای آنها را در چهره ام به وضوح می بینم. رویاهایم هنوز مرا برای موجود شدن می طلبند و من مشتاقانه در پی آنها خواهم رفت. چقدر زود میگذرد و من چقدر این گذر زمان را د
پشت شیشه برف میبارد پشت شیشه برف میبارد در سکوت سینه ام دستی دانه‌ی اندوه میکارد مو سپید آخر شدی ای برف تا سرانجامم چنین دیدی در دلم باریدی ای افسوسبر سر گورم نباریدی چون نهالی سست میلرزد روحم از سرمای تنهایی میخزد در ظلمت قلبم وحشت دنیای تنهایی دیگرم گرمی نمی بخشی عشق ای خورشید یخ بسته سینه ام صحرای نومیدیست خسته ام ‚ از عشق هم خسته غنچه شوق تو هم خشکید شعر ای شیطان افسونکار عاقبت زین خواب درد آلود جان من بیدار شد بیدار بعد از او بر هر چه رو
زندگی مملو از فرصت‌هاست
چه به آن بنگری با عمقی
یا که سَرسُری رَوی تا فردا
غم مخور
آن‌چه که می‌گذرد ارزش نیست
وانچه می‌ماند همان پاینده‌ست
شوره دل بشوی
آهسته بخواب
تا خدا هست
نیک بدار
که نبوده‌ست سهمت
قصه پر غصه دل
پس چون می‌گذرد
گوی و گوی پرتکرار
"این" نیز می‌گذرد
زهره مهدیان
برش و تصویر زیر از جلد اول "کمدی الهی" دانته آلیگیری است. این اثر محشر است! آمیخته ای غنی از مضامین کتاب مقدس، منظومه ها و  اسطوره های یونانی و تخیل! جلد اول شرح سفر دانته به دوزخ است. در دایره یا درک هفتم و زیر دایره ی دوم (جایگاه خشونت طلبان نسبت به خویشتن)، دانته با روحی برخورد می کند که گناهش ساقط کردن خویش از حیات است و مجازاتش به شرح زیر:
«آنگاه که روحی تندخو ترک می کند
جسمی را که خود ریشه کن کرده از حیات،
در می افکندش مینوس به هفتمین مغاک.
محبوب من...اگر مرا به جُرمم مواخذه کنی، من تو را به عفوت مواخذه می‌کنم که چرا مرا نبخشیدی...و اگر مرا به گناهم بازخواست کنی، من تو را به مغفرتت بازخواست می‌کنم...و اگر مرا به آتش دوزخ بری، اهل آتش را آگاه خواهم کرد، که من تو را دوست می‌دارم...
زندگی مملو از فرصت‌هاست
چه به آن بنگری با عمقی
یا که سَرسُری رَوی تا فردا
غم مخور
آن‌چه که می‌گذرد ارزش نیست
وانچه می‌ماند همان پاینده‌ست
شوره دل بشوی
آهسته بخواب
تا خدا هست
نیک بدار
که نبوده‌ست سهمت
قصه پر غصه دل
پس چون می‌گذرد
گوی و گوی پرتکرار
"این" نیز می‌گذرد
ارادتمند
زهره مهدیان
زندگی مملو از فرصت‌هاست
چه به آن بنگری با عمقی
یا که سَرسُری رَوی تا فردا
غم مخور
آن‌چه که می‌گذرد ارزش نیست
وانچه می‌ماند همان پاینده‌ست
شوره دل بشوی
آهسته بخواب
تا خدا هست
نیک بدار
که نبوده‌ست سهمت
قصه پر غصه دل
پس چون می‌گذرد
گوی و گوی پرتکرار
"این" نیز می‌گذرد
ارادتمند
زهره مهدیان
 
هر چه زمان بیشتر می‌گذرد، چیزهای بیشتری درونمان می‌میرند. چیزهایی که آگاه به مرگشان نیستیم و روزی یا شبی میانه، خاطرمان را می‌آزرند که جای خالی‌شان را حس می‌کنیم و اما فراموش کرده‌ایم چه بودند. حالا مانند نهال‌های جوانی که خشک شده‌اند به یاد نمی‌آریم نهال چه درختانی بودند و بذرشان چگونه و از کجا در ما جوانه زده بودند. تنها جای خالی‌شان و ردی از ساقه‌ای جوان اما مرگ‌درآغوش گرفته را به یاد داریم چون خاطره‌ای محو و حفره‌های سیاه درو
رسول خدا ص فرمود هر که خوشش آید که خدا عمرش را دراز کند وروزیش توسعه دهد آید صله رحم کند زیرا روز قیامت رحم را زبان تن دو تیزی است که میگوید پروردگارا بپیوند هر که با من پیوست و ببر هرکه را ازمن برید و مردی ا روش خبر ظاهر خوب دیده میشود ولی چون خویشاوندیکه از او بریده نزدش آید اورا ه پایین ترین قعر دوزخ سر نگون کند 
چرا ساده ننویسم برای بزرگداشت چیزهای ساده‌ای که روزانه
بارها نگاه‌شان می‌کنم، و شاید کسی نبیندشان؟ من که مامورم به نوشتن و خلاص من
آنجا بوده. پس وامدار نوشتنم؛ بی منت.
چه می‌خواستم بگویم؟ آها. همین که رها شده‌ام. قدرتی یافته‌ام گریزان
در این رهاشدگی، با حزنی که ردش را بگیری هزاران کیلومتر پشت سرم رد قدم گذاشته
است. همین روزانگی که برای من ساده نیست. برای من به عادت نمی‌گذرد حتی وقتی به
عادت، آ ن‌ را به خودم تحمیل می‌کنم و زجر می‌کشم. بی
عمر زاهد همه طى شد«به تمناى بهشت»او ندانست که در«ترک تمناست بهشت»این چه حرفیست که در«عالم بالاست بهشت»هر کجا وقت خوش افتادهمانجاست بهشت ...!دوزخ از تیرگی بخت درون من و توستدل اگر تیره نباشد همه دنیاست بهشت...!
✍️صائب تبریزی
این  قـافـله  عـمر  عجب می گذرد
دریاب دمی که با  طرب  می گذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری
پیش آر  پیاله  را کـه شب می گذرد
 
 
روزیست خوش و هوا نه گرم است و نه سرد
ابــر از  رخ    گـلـزار  هـمـی   شـوید   گـرد
بـلـبـل   بــه   زبـان   پـهلوی  بـا   گـل   زرد
فــریـاد  هـمی  زنـد  کــه  مـی  بـایـد   خـورد
ادامه مطلب
این روزها که باید آشوب باشم آرامم به بودنت 
آرامم به وعده هاى خدا
آرامم به اینکه او همه چیز است و دیگران هیچ 
آرامم که فقط محتاج اویم و از غیر بى نیاز 
این روزها دلم گرم است به سلام هاى صبحت و شب بخیر هاى شبانه ات 
این روزها سر خوشم از اینکه سراغم را راس ساعت هاى جفت مى گیرى 
این روزها حالم معمولى است دلم روشن است و چشمانم امیدوار به روزنه اى که از 
دور دست ها سو سو مى زند
این روزها مى گذرد اما ...
چیزى که باقى مى ماند مهربانى توست به مهربانویت 
چی
سنگینی چیست؟ بشکند و فرو ریزد! سیاهی چیست و سردی، که به زیبایی هجوم می‌آرد و طلب نکبت می‌کند؟ باشد بر طلب تو، پلشتی و نکبت از آن تو باد! این آرزو برآورده شود، بلکه آتش‌ات زند تا در آتش خویش از نکبت خویش خلاص شوی! باری همه‌ی آرزوها و نکبت‌ها برآورده باد!

باشد این جهان از آن تو! آن جهان هم از آن تو! بهشت می‌خواهی، پس دوزخ‌اش نیز خواستی. این بهشت و این دوزخ از آن تو باد! نور خواستی، ظلمتش نیز طلبیدی، این نور و این ظلمت ارزانی تو باد! 

صافی چیست؟
" تازه‌به‌دوران‌رسیده‌گان و نوکیسه‌گان ، تو را ، ای فلورانس ، آکنده از آن افراطکاری و غروری کرده‌اند که امروز از دست‌ش به فغان آمده‌ای ."
این کلمات را با بانگی بلند و با سری افراشته گفتم ، و آن هر سه که این پاسخ مرا شنیدند به یکدیگر نگریستند ، بدان‌سان که بر چهره‌ی حقیقت بنگرند ؛
کمدی الهی ؛ دوزخ ( دانته آلیگیری )
به جهنم که نیستی! مگر مغول ها یک قرن ِ تمام حمله نکردند؟ مگر نگذشت!؟ نبودن ِ تو هم می گذرد! به هیچ کجای جهان هم بر نمی خورد؛ فقط یک تکه از دل ِ من کنده می شود و از دست می رود! فدای سرت، مگر نه!؟ به جهنم که نیستی، کافه گودو هست، فرانسه با شیر، تابلوهای ساموئل بکت، ماشین تحریر شکسته و خرابِ آن گوشه هستند؛ می شود بنشینم پشت یکی از میزها و شعری خط خطی کنم بر کاغذی! به جهنم که هرگز این نوشته را نمی خوانی! ژوزف تورناتوره و جیم جارموش اصلا همه ی فیلم هایشان
سومین بولجیا (گودال سوم) از طبقه‌ی هشتم ، خاص کسانی است که مرتکب خرید و فروش اموال و مناصب کلیسا شده‌اند و قاعدتاً باید وقف‌خواران نیز در آن جای داشته باشند . این عده در جمع حیله‌گران مسکن گرفته‌اند ، زیرا اموال خدا را به نام خود در معرض بیع و شری گذاشته‌اند . در زمان دانته عده‌ی این‌قبیل کسان بسیار زیاد بود ، زیرا کلیسا مرکز اصلی ثروت بود و غالب مؤمنین کمابیش اموال خود را بدان هدیه می‌کردند .
در گودال سوم این طبقه ، این دوزخیان هر کدام در
مرا کز عشق می‌سوزم ز دوزخ چند ترسانی / کسی از مرگ می‌ترسد که در دل خوف جان دارد
دیروز رکورد بازدید در روز تمام دوران وبلاگ نویسیم زده شد و این موضوع برام خیلی عجیبه. امتحان فنی افتاد بین دو امتحان مهم ترمم. فردا هم قراره کارت ورود به جلسه بگیرم. کمی پادکست ی حساب گوش دادم و بظرم حرفای خوب و به روزی توش میزنن. باقی روز درس درس و درس بود خدا بخیر کند.
ﺣﺎﺖ ﺍﺳﺖ ﻪ روزی ﺎﺩﺷﺎﻫ ﺍﺯ ﻭﺯﺮ ﺧﻮﺩ ﺮﺳﺪ: 
 ﺑﻮ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻪ ﺗﻮ ﻣ ﺮﺳﺘ ﻪ ﻣ ﺧﻮﺭﺩ؟ ﻪ ﻣ ﻮﺷﺪ؟ ﻭ ﻪ ﺎﺭ ﻣ ﻨﺪ؟ ﻭ ﺍﺮ ﺗﺎ ﻓﺮﺩﺍ ﺟﻮﺍﺑﻢ ﻧﻮ ﻋﺰﻝ ﻣ ﺮﺩ... 
 ﻭﺯﺮ ﺳﺮ ﺩﺭ ﺮﺒﺎﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﻓﺖ... 
 ﻭ ﺭﺍ ﻏﻼﻣ ﺑﻮﺩ ﻪ ﻭﻗﺘ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻦ ﺣﺎﻝ ﺩﺪ ﺮﺳﺪ ﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻪ ﺷﺪﻩ؟ 
 ﻭ ﺍﻭ ﺣﺎﺖ ﺑﺎﺯﻮ ﺮﺩ... 
 ﻏﻼﻡ ﺧﻨﺪﺪ ﻭ ﻔﺖ: "ﺍ ﻭﺯﺮ ﻋﺰﺰ ﺍﻦ ﺳؤﺍل ﻪ ﺟﻮﺍﺑ ﺁﺳﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ..! " ﻭﺯﺮ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﻔﺖ: "ﻌﻨ ﺗﻮ ﺁﻥ ﻣﺪﺍﻧ؟! "
ﺲ ﺑﺮﺍﻢ ﺑﺎﺯﻮ؛ ﺍﻭﻝ
حال دلم خوب است یا نه؟نمی دانم،شاید تنها چیزی که می دانم این است که می گذرد...شاید حتی آن را هم نمی دانم،می گذرد یا نه؟خنده ها،گریه ها،باور ها،دوستی ها،دوست داشتن ها،عشق ها،معرفت ها،زندگی ها آمدند و رفتند...تنها چیزی که آمد و نرفت "من" بودم...دلم تنگ شده،نه برای شخصی،نه برای مکانی و نه حتی برای زمانی،حتی این را هم نمی دانم دلم برای چه چیزی تنگ است...گمراهم...سرگردانم...گم گشته ام...من...خود را...گم...کرده ام!!!
آدمی در درونم گیر افتاده،حسی درونم به بند
فیلم با ژانر ماورایی خود سعی در نشان دادن ایمان داشتن به خداوند و تحمل سختیها و تسلیم در برابر خداوند و نداشتن ایمان و یا ضعف آن را در قالب یک خانواده که زن و شوهری جوان دو فرزند خود را در حادثه‌ای از دست می‌دهند را به نمایش بگذارد(در واقع این چیزی است که جامعه امروز جهانی خصوصا جامعه ما شدیدا با آن مواجه است از یک سو ایمان ظاهری یا همان ریاکاران و متظاهران و از سوی دیگر مومنین واقعی که در شرایط سخت امروز خم بر ابرو نمی آورند) .
ولی زن دیگر تحم
 
 جهت برکت:بعداز تلاوت هر آیه سوره الشمس بگو شمس الشموس ویا انیس النفوس ادرکنی که به آب و نمک بدمید و آب را خورده نمک را نگه دارید((60 ))
بسم الله الرحمن الرحیم
حوامیم ( یعنی سوره های غافر و فصلت و شوری وزخرف و جاثیه ودخان واحقاف) مغز قران هستند حوامیم هفت تا است و در های دوزخ هفت به نام های جهنم و حطمه و لظی و سعیر و سقر  وهاویه و جحیم که روز قایمت هر سوره آید وبر دری از این در ها بایستد و رها نکند که هیچ خواننده این سوره ها اورا به دوزخ برند این حوا
میخواستم برایت بنویسم دوستت دارم!بنویسم نبودنت دارد نابودم میکنددارد مثل موریانه میخوردمدارد تمامم میکند!میخواستم برایت بنویسم این روزها بی تو نمی‌ گذرد،بی‌تو اصلا هیچ چیز نمی گذرد،برمیگردد به عقب و جایی میان بودن هایت مکث می کند.بعد می رود روی دور تکرار و هر روز تکرار میشودو تکرار می شودو تکرار می شود!آنقدر که فکر‌ میکنم هستیبا تو میخندم،با تو میرقصم،با تو خاطره میسازم...میخواستم برایت بنویسمرفتنت رفتن تو نبودتو مرا هم با خودت بردی”م
روز‌های زندگی‌ام گرم می‌گذرد با تو، به گرمای لحظه‌هایی که تو در آغوشمیبا تو گرم هستم و نمی‌سوزد عشقمان،‌ ای خورشید خاموش نشدنیهمچو یک رود که آرام می‌گذرد، عشق ما نیز آرام می‌گذردو تویی سرچشمه زلال این دل، ساعت عشق‌ ما تمام لحظه‌های زندگی استثانیه‌هایی که پر از عطر و بوی عاشقیست‌
 
ای جان منمهربانی و محبت‌هایتوفاداری و عشق این روزهایتامیدی است برای خوشبختی فردایتمی‌دانم همیشه همینگونه که هستی خواهی ماندمثل یک گل به پاکی چشمهایتب
«١٠»إِنَّ‌ الَّذِینَ‌ کَفَرُوا لَنْ‌ تُغْنِیَ‌ عَنْهُمْ‌ أَمْوالُهُمْ‌ وَ لا أَوْلادُهُمْ‌ مِنَ‌ اللّهِ‌ شَیْئاً وَ أُولئِکَ‌ هُمْ‌ وَقُودُ النّارِ همانا کسانى که کفر ورزیدند،نه اموالشان و نه فرزندانشان در برابر(عذاب)خدا (در قیامت)هیچ به کارشان نمى‌آید و آنان خود هیزم و سوخت آتش‌اند. نکته‌ها: «وَقود»به معناى مادّه‌ى سوختنى است.وسیله‌ى آتش‌زایى دوزخ دو چیز است:
ادامه مطلب
ای
دوست من، من آن نیستم که می‌نمایم .نمود پیراهنی است که به تن دارم - پیراهنی
بافته ز جان که من را از پرسش‌های تو و تو را از فراموشی من در امان می‌دارد.آن
" من" ی که در من است ٬ای دوست ٬در خانه خاموشی ساکن است وتا ابد همان‌جا
می‌ماند؛ ناشناس و درنیافتنی.
 
من
نمیخواهم هرچه میگویم باور کنی و هرچه می‌کنم بپذیری - زیرا سخنان من چیزی جز صدای
اندیشه‌های تو وکارهای من جز عمل آرزوهای تو نیستند.هنگامی که تو میگویی "باد
به مشرق می وزد " من میگویم "آری به
مولوی:
«راست می‌گوید همه نسبت به حقّ نیک است و به کمال است؛ امّا نسبت به ما نى. زنا و پاکى و بى‏نمازى و نماز و کفر و اسلام و شرک و توحید، جمله به حقّ نیک است؛ امّا نسبت به ما زنى‏ و دزدى و کفر و شرک بد است و توحید و نماز و خیرات نسبت به ما نیک است؛ امّا نسبت به حقّ جمله نیک است. چنان‌که پادشاهى در ملک او زندان و دار و خلعت و مال و املاک و حشم و سور و شادى و طبل و علم باشد؛ امّا نسبت به پادشاه جمله نیک است، چنان‏که خلعت، کمالِ ملک اوست و دار و کشتن و
امام صادق ص فرمود همانا خدا کار های خیر زود انجام شده را دوست دارد امام صادق ع فرمود چون اراده کار خیری کردی تاخیرش مینداز زبرا بنده بقصد ثواب خدادر روز گرمی روزه میگیرد وهمان سبب میشود که خدا اورا از اتش دوزخ مبرهاند وچیزی را که مابه تقرب بخدای عزوجل است کوچک مشمار اگر چه پاره خرمایی باشد که انرادر راه خدا دهی
با کسی که خرده حسابی باهاش داری برخورد میکنی، میبینی با اهل وعیالشه... با رفقای صمیمیشه...با اون که کلی منتظرش بودی پیداش کنی، اما میگی اینجا دیگه جاش نیست و مواخذه دور از انصاف! باشه بعد من دانم و او!!از قول نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم خوندم که میفرمایند:«دوست بسیار انتخاب کنید؛ زیرا خداوند شما با حیا و کریم است و شرم دارد که روز قیامت بنده خود را در حضور دوستانش عذاب نماید»(مسلما البته دوستانی که خود وجاهت و آبرویی داشته باشند) -نهج
بسم الله الرحمن الرحیم
فَیُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذَابَ الْأَکْبرَ؛ که خداوند او را به عذاب بزرگ مجازات مى‏ کند! (غاشیه، 24)
وَ آن الْفُجَّارَ لَفی‏ جَحیمٍ؛ و بدکاران در دوزخند. (انفطار، 14)
 
صفات جهنّمیان
1- آنان که آیات الهی را از روی جهل و عناد و تعصب به استهزاء می‌گرفتند و این دلیل کفر آن‌ها و سبب سقوط آن‌ها در دوزخ است.(کافران و منافقان):
إِلَّا بَلَاغًا مِّنَ اللَّهِ وَ رِسَالَاتِهِ وَ مَن یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَا
نایب رئیس فدراسیون فوتبال بانوان از عدم بودجه جایزه رقابت های تیم های فوتسال بانوان آسیا علی رغم اینکه 2 سال می گذرد و خواستار این بازی شد ، انتقاد کرد.
به گزارش نت سنتر ، تیم فوتسال بانوان ایران در تاریخ 12 مه 1997 برای دومین بار پیاپی قهرمان آسیا شد. پس از این اجرا ، تصمیم گرفته شد که فوتبال به اعضا بپردازد ملی با 22 میلیون تومان ، اما صرف نظر از این که دو سال از قهرمانی می گذرد ، هنوز این جایزه پرداخت نشده است و اعضای تیم ملی بار
«٢٤»ذلِکَ‌ بِأَنَّهُمْ‌ قالُوا لَنْ‌ تَمَسَّنَا النّارُ إِلاّ أَیّاماً مَعْدُوداتٍ‌ وَ غَرَّهُمْ‌ فِی دِینِهِمْ‌ ما کانُوا یَفْتَرُونَ‌ این(روى گردانى از حکم خدا)براى آن بود که اهل کتاب گفتند:هرگز آتش دوزخ جز چند روزى به ما نمى‌رسد.و این افتراها(و خیال‌بافى‌ها)آنان را در دینشان فریفته ساخت. نکته‌ها: در قرآن،بارها شعارهاى پوچ و خیال‌هاى باطل یهود نقل شده است.آنها مى‌گفتند:
ادامه مطلب
یاابن الحسن ...
تمام عمر خطا کردم و عطا کردی
چه ها ز بنده ی خود دیدی و چه ها کردی
من از تو جانب دوزخ فرار می کردم
تو لحظه لحظه مرا سوی خود صدا کردی
تو با تمام بزرگی ز بس کریم هستی
مرا از کودکی ام با خود آشنا کردی
هزار مرتبه دیدی که توبه بشکستم
دوباره روی من باب توبه وا کردی
"قشنگ ترین آدم‌هایی که می‌شناسیم کسانی هستند که شکست، رنج، مبارزه، و خسران را شناخته‌ و راه خود را از اعماق بازیافته‌اند.این افراد قدردان زندگی‌اند و نسبت به آن حساسیت و درکی دارند که آنها را از همدردی، مهربانی، و نوعی توجه دوست داشتنی و عمیق سرشار می‌کند.آدم های قشنگ اتفاقی به وجود نمی‌آیند."الیزابت کوبلر راس این دوروز به پارک رفتن و مراسمای قبل از محرم گذشت. با این که اعتقادی ندارم ولی فقط به خاطر رضایت مادرم باید شرکت کنم :/ این چه
قران کریم : آب و هوای دوزخ

 

وضعیت آب و هوا و جنگلها در دوزخ  بهتر از خوراکیهایش نیست
 
 اهل دوزخ با شکمهایی پر از شیره های آتشین و جامه هایی از قطران به سایه های درختان جهنّم پناه می برند بلکه اندکی از عذاب و آتش فاصله بگیرند.
 
✅سایه های درختانی که در قران کریم از آنها به شجر زقّوم یادشده است، سایه هایی از دود سیاه که نه
خنکی دارد و نه سودی می بخشد"وَ ظِلٍّ مِنْ یَحْمُومٍ *لا بارِدٍ وَ لا کَرِیمٍ (44) " (سوره واقعه آیات 43و44 )،
 
✅درختانی بنام زقّ
می گذرد جمعه ها بی تو. در تقویم دلم، جمعه ها تعطیل نیست؛ بیا تا درِ تقویم انتظار را گل بگیری و رویش حک کنی: «تعطیل!». درِ این ویرانه، آقا! هنوز بر پاشنه می چرخد... .
می گذرد جمعه ها بی تو، این یکی هم پر زد و رفت؛ وقتی صاحب خانه ای نباشد، چرا لب پنجره، در انتظار دانه بنشیند کبوتر؟! آری! این جمعه هم پر زد و رفت... .
​​​می گذرد جمعه ها بی تو. کوچه پس کوچه های دلم، مثل لب های عمویت عباس (ع) ترک برداشته اند؛ نمیباری؟ بر این کویر سرد دلم نمیتابی؟ نمی خواهی گر
چند دقیقه پیش از هم خداحافظی کردیم؛ بعد از اولین مکالمه تلفنی طولانی‌مان.  یک ساعت پشت تلفن صحبت کردیم و انگار تمام این ساعت به اندازه چند دقیقه کوتاه گذشت. و در عوض یک هفته از آخرین روزی که کنارم بودی، یک هفته از لحظهٔ عزیمتت می‌گذرد و انگار ماه‌ها گذشته است؛ سخت و دلتنگ. علی‌رغم تمام تلاشم برای گریه نکردن نتوانستم برابر دلتنگی‌ای که یکباره به قلبم هجوم آورد مقاومت کنم. من با اشتیاق تنگ در آغوش کشیدنت چه کنم محبوب زیبا؟ من با این عطش دیوا
           زندگی زیبا و بسیار پر دغدغه است اگر اشکی داری آماده شو که فرو بریزی هنوز هنری خلق نشده که فکر تو را از روی زبانت بازسازی کند.
   در زندگی چیزی است که مدام با ما در حال بازیکردن است و این بازیکن چیزی نیست جزء زمان.
        زمان یکی از مهم ترین چیز ها در زندگی است و باید حتما قدر آن را  دانست. هیچوقت در زندگی سعی  نکنید کسی را موجب آزار و اذیت قرار دهید چون که نمی دانیم یک ثانیه بعد زنده هستیم یا مرده و نمی دانیم که زمین قرار است دوباره بچر
گویند فلک حساب ما را دارد # مسکین و فقیر و هرچه دارا دارد
گیرد ز گریبان و کند تنبیهت # قاضی نبود ولی مدارا دارد
پر آتش و زقوم نباشد هرگز # دوزخ نبود که مار کبرا دارد
نیروی پلیس هم ندارد گویی # اما عملش ضامن اجرا دارد
پنهان و فرار لاجرم نتوانی # در کشوری که درخت افرا دارد
تردید نباشدش به انجام عمل # هرچند که در زمان درازا دارد
گرجی ز جفا مرنج و امید بدار # این عدل، فلک به حق زهرا دارد
در آمریکا چه می گذرد؟
در جهان چه می گذرد؟
 
 
 
آقای
جوبایدن ! یکی از خصوصیت های  اساسی امروز ایالات متحده آمریکا تکنولوژی
پیشرفته ولی مدیریت غلط است. آشفتگی و هرج و مرج در سراسر جامعه. چیزی که
در کشورهای بزرگ دیگر مانند
ادامه مطلب
#امام_سجاد علیه السلام یک جمله‌ای دارند در دعای #ابوحمزه_ثمالی که می‌فرمایند:وَحُبّی لَکَ شَفیعی اِلَیْکَ...و عشقم به تو واسطه‌ام به پیشگاه توست...حُبّ یعنی آتش!آتشِ دل!حضرت می‌فرمایند:خدایا من سوخته‌ام دیگر! مرا باز در آتش دوزخ خواهی سوزاند؟من سوخته‌ی تو بوده‌ام تا بودمدر آتش دوزخم چه می‌سوزانی؟آیت الله سیدحسن عاملی
                                                     جهت ایمنی از حوادث: آیه 129 سوره توبه((65))
بسم الله الرحمن الرحیم
این سوره را شریعه گویند ثواب قاری این سوره آن است که آتش دوزخ را هرگز نبیند و زفیر  وشهقیق جهنم را نشنود ودر افق اعلا رفیق سید انبیا باشد وهر که با خود دارد از هر چه بترسد ایمن شود واگر زیر سر نهد از شر جن محفوظ شود
امام باقر ع فرمود امیرالمومنین ع را از ایمان سوال کردند فرمود  خداب عزوجل ایمان را بر چهار پایه قرار داده 1. صبر 2 یقین  3 عدالت 4 جهاد   و صبر بر چهار شعبه دارد اشتیاق و ترس وزهد و مراقبت   انتظار.  پس هرکه اشتیاق بهشت داشته باشد هوس رانها راکنار گذارد و هر که دوزخ بیم دارد از چیز های حدام رو گرداند و هر که در دنیازهد  ورزد و بی رغبت شود  مصبت براو اسان شود وهر که منتظر مرگ باشد بانجام دادن نیکیهاشتاب کند 
نمی‌دانم که دیشبِ من چه‌قدرش خودِ برآمده‌ی من بود و چه‌قدرش جلوه‌‌نماییِ دوزخ.
در این سه بار دوبارش منجر به ژستی اصیل و نهایی شد. (اصیل؟)
~
بارِ اول: ژستِ مواجهه با مرکز و کنترلِ جزئیات در بسط و قبضِ دایره.
مشاهدات‌ام را از حضور در آن الگو در قطعه‌ای به اسمِ «طواف» نوشته‌ام.
~
بارِ دوم:
~
بارِ سوم: شیطان. من از کالبدِ خودم کش می‌آمدم و عقب می‌رفتم اما ردِ کش‌آمدن‌ام پیدا بود. (شبیهِ وقت‌هایی که ویندوزِ XP  هنگ می‌کند.) و در پشتِ من، نسخه‌ای
صبح یه خانم روی پشت‌بوم ساختمان روبه رویی با گرم‌کن فسفری نرمش می‌کرد. بین نماز ظهر و عصر یک دفعه صدای دهل از تو کوچه اومد. برای دقایق کوتاهی همه از پنجره‌ها تماشا میکردن. احساس می‌کردم اون دو نفر با دهل و سورنا؟ اون پایین آدم‌های بزرگی بودن. یک سری شیرینی محلی سرخ‌شده هم درست کردیم.  این شعر رو دیدم؛
 
دوزخ شرری ز رنج بیهوده‌ی ماست
فردوس دمی ز وقت آسوده‌ی ماست
به عقیده خیام هر کس که در این دنیا بتواند شاد زندگی کند و از زندگیش لذت ببرد، بطور حتم بعد از مرگش نیز در بهشت خواهد بود.زیرا کسی که زندگی شادی داشته باشد به طور طبیعی نه به کسی ظلم می کند و نه تفکرات منفی نسبت به دیگران دارد.
پس دنیا و آخرتش برای او بهشت خواهد بود.بنابراین نباید زندگی را به خود سخت گرفت و به خود وعده فردایی بهتر داد..
گردون نگری ز قد فرسوده ماستجیحون اثری ز اشک پالوده ماستدوزخ شرری ز رنج بیهوده ماستفردوس دمی ز وقت آسوده ماست
توی کتاب { کمدی الهی} دانته یکی از طبقات دوزخ مال اون دسته آدم هایی است که به دیگران مشاوره دروغ دادند.مشاوره هایی که باعث یک انتخاب اشتباه وکلی مشکلات برای فرد شده.عذابشان هم این بود که برعکس توی آتش آویزان بودند و زبانه های آتیش مثل زبان خودشان به بدن هایشان نیش می زد
کتاب را بستم و یک لحظه با خودم گفتم:
این طبقه حتما از اون طبقات خیلی شلوغ وپر ازدحام دوزخ است.پر از آدم هایی که بدون یک باور و یک علم به آدم ها مشاوره اشتباه دادند.مشاوره ازدواج،
معادرا چه معناست؟                        مرا همین تمنا است
یعنی بشر تماما                             زنده شوند حتما
با روح وبا همین تن                         دوباره بعد مردن
فاعل هر نیک وبد                           سزای خویش بیند
آن که نماز خوانده                          شیطان ز خویش رانده
امر به خیر کرده                            نهی زبد نموده
چشم ز نامحرمان                         پوشیده در هر مکان
عمل به امر خدا                            کرده ارآن ابتدا
بود بهشت ج
کمی از به دنیا آمدنمان گذشته ...
دیگر آنقدرها با خود ناگفته داریم که شروع کنیم به دنبال زندگی گشتن به خیال خود هر ثانیه و هر لحظه ای که می گذرد یک قدم دیگر به یافتنش نزدیک تر می شویم و اینکه گهگاه آن روی خوشش را هم به ما نشان میدهد بر پای این خیال دروغین تصدیق میزند. رو به زندگی و پشت به دنیا زمان دارد برای ما می گذرد و ما هنوز هم محتاجیم به زمان که ببینیم چیزی که هر روز و هر لحظه به آن نزدیک میشدیم مرگ بود، نه زندگی.
آن لحظه است که با خود می گویی: د
کمی از به دنیا آمدنمان گذشته ...
دیگر آنقدرها با خود ناگفته داریم که شروع کنیم به دنبال زندگی گشتن به خیال خود هر ثانیه و هر لحظه ای که می گذرد یک قدم دیگر به یافتنش نزدیک تر می شویم و اینکه گهگاه آن روی خوشش را هم به ما نشان میدهد بر پای این خیال دروغین تصدیق میزند. رو به زندگی و پشت به دنیا زمان دارد برای ما می گذرد و ما هنوز هم محتاجیم به زمان که ببینیم چیزی که هر روز و هر لحظه به آن نزدیک میشدیم مرگ بود، نه زندگی.
آن لحظه است که با خود می گویی: د
حالم اصلا خوش نیست و شاید هم خیلی بد،
و میدانم که خوش نمی گذرد،
 ولی میدانم که حتما
می گذرد ,
 کوره راه زندگی
پر است از خوشی ها و ناخوشی ها
اما حتما میگذرد،
چه خوشی ها بودند که سراسر وجودمان را پر از نشاط و شادی
کردند ولی رفتند،
و چه ناخوشی های بودند که از فرط سختی اش  و چه غم هایی بودند که از فرط غصه اش و چه رنج ها
بودند که از سختی تحملش و چه نامرادی ها بودند که شاید باورمان نمی شد که این هم روزی
می گذرد ودیدیم که گذشت،
یادمان باشد کودکی بودیم که
علت جهنمی شدن اهل دوزخ از زبان خودشان در پاسخ به سؤال بهشتیان که به صورت بسیار ساده و گویا در قرآن کریم به آن اشاره شده است به شرح ذیل می باشد.
سوره مبارکه مدثر
دلیل اول) از نمازگزاران نبودیم، نماز نمی خواندیم.
دلیل دوم) به فقرا کمک نمی کردیم.
دلیل سوم) با اهل باطل همنشین بودیم، دوست نااهل و همنشین بد.
دلیل چهارم) روز جزا و قیامت را باور نداشتیم و تکذیب میکردیم.
 
[ کُلُّ نَفْس بِما کَسَبَتْ رَهِینَةٌ(38) ] هرکس در گرو اعمال خویش است.
[ إِلاّ أَصْحا
به چشمانت خیره می‌شوم.می‌خواهم بفهمم درونت چه می‌گذرد.می‌گویند چشم‌ها دریچه‌ای به روح آدمی‌اند.اما هرچه بیشتر زمان می‌گذرد بیشتر چیزی نمیبینم.در چشمانت خبری نیست و می‌دانم این یعنی خیلی دور شده‌ایم.آنقدر دور که دیگر نمی‌توانم بفهمم درونت چه می‌گذرد.همه درها و پنجره‌هایی که به درونت راه دارند را بسته‌ای.
دیگر حتی مطمئن نیستم که اگر بدانم درونت چه می‌گذر اوضاعمان بهتر شود.هیچ موقع انقدر دور نبوده‌ایم و تلاش برای کم کردن فاصله بی‌
بسم الله الرحمن الرحیماللهمّ افْتَحْ لی فیهِ أبوابَ الجِنانِ واغْلِقْ عَنّی فیهِ أبوابَ النّیرانِ وَوَفّقْنی فیهِ لِتِلاوَةِ القرآنِ یا مُنَزّلِ السّکینةِ فی قُلوبِ المؤمِنین.خدایا بگشا برایم در این روز درهای بهشت‌ها وببند برایم درهای آتش دوزخ را و توفیقم ده در آن برای تلاوت قرآن ای نازل‌کننده آرامش در دلهای مؤمنان.
 
مشاهده ویدیو
 
بنده درماه مبارک به خدانزدیک است/سوی احسان وکرامت به عطانزدیک است/سفره رحمت وقرآن شده پهن ملکوت/وقت افطارو سحر اوبه رضانزدیک است/ربنای رمضانی زنمازش زیباست/دردلش عشق علی هم به ولانزدیک است/یادهرلحظه کند سختی درروز جزا/گریه ها بهردلش سوی صفانزدیک است/مغفرت نعمت رحمان که رسد دردل شب/چونکه ازآتش دوزخ به رهانزدیک است/رمضان ماه شریفی که نشان از مهدی است/زمزم وعطر ظهورش به ندانزدیک است/
مثل وقتی بعد از شش روز کار کردن حق خودت می دانی جمعه ی تعطیل را تا ظهر بخوابی ولی از هفت صبح بیدار می شوی. چشم هایت باز است اما لجبازی می کنی. از این پهلو به آن پهلو در برابر بیداری ای که به تو هجوم آورده مقاومت می کنی. مدام نگاه به ساعت گوشیت می اندازی که عقربه ی کوچک برسد به عدد دوازده اما عقربه کوچک تازه رسیده به هشت. سر آخر خسته می شوی. پتو را کنار می زنی و با دست های آویزان و خسته تر از همیشه بلند می شوی.
مثل وقتی کشتی ات غرق می شود. تو می مانی و ی
صبح یه خانم روی پشت‌بوم ساختمان روبه رویی با گرم‌کن فسفری نرمش می‌کرد. بین نماز ظهر و عصر یک دفعه صدای دهل از تو کوچه اومد. برای دقایق کوتاهی همه از پنجره‌ها تماشا میکردن. احساس می‌کردم اون دو نفر با دهل و سورنا؟ اون پایین آدم‌های بزرگی بودن. یک سری شیرینی محلی سرخ‌شده هم درست کردیم. این شعر رو دیدم؛
دوزخ شَرَری ز رنج بیهوده‌ی ماست
فردوس دمی ز وقت آسوده‌ی ماست
خدایا ممنونم که حواست به من هست. کنار تو آرامم. بهت نیاز دارم.
#صادق_هدایت
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✦ @Parsa_Night_narrator ✦
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
هیات تو به گونه ایست
که نمی دانم
فرشته ای یا شیطان؟
به مواخذه در من مینگری
که چرا به گونه ی دیگری؟
فریاد خوان
محک همه پلیدی هایی
از دوزخ می ای
تو را با زیبایی چه کار!
به مرگت ناخرسندم
به روشنی ات دل سپرده ام
که روزی زندان خودباختگی را واگذاری
و عاشقانه
دل به انسان سپاری
شعر از:پیمان ازاد
دوزخ چیست؟
و چنین پاسخ می‌دهم:
"رنج ناتوان بودن از عشق ورزیدن."
داستایفسکی@Parsa_Night_narrator
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
[عکس 180×210]
مشاهده مطلب در کانال
یکسال پیش در چنین روزی، یک بله تو گفتی و یک بله من گفتم. دست در دست هم گذاشتیم، عکس گرفتیم. موقع عکس هر چه با دست من کلنجار رفتی که بلکه درست دستت را بگیرم که در عکس خوب بیوفتد، آخر هم نشد. تا الان هم تلاش‌هایت برای ژست دادن به دست‌های من ادامه داشته اما متاسفانه توفیقی در این زمینه حاصل نشده است.
یکسال پیش بود، روی همان لباس‌هایی که برای مهمانی تنت کرده بودی، مانتویی پوشیدی و با همان شلوار گلبهی‌ات رفتیم عکس سه در چهار گرفتیم. فردایش می‌خوا
آهسته آهسته صدای پای بهار را می شنویم . زمستان عزم رفتن دارد ؛ اگر مجالی دهی این دو صبا هم می گذرد . بهار با تمام هیاهو لباس دشت و سبزه به تن می کند . زیبا تر  از همیشه به زمین می نشیند . 
موسیقی سیال زمان ؛ هر لحظه به گوش می رسد . 
بهار من را ؛ تو را و همه کسانی که با عشق نفس می کشند را صدا می زند . کوش بسپار به آوای طبیعت ؛ بدون شک صداب بهار را می شنوی . 
نفس بکش  با عشق نفس بکش .بگذار زندگی درون ریه هایت به جریان اوفتد . انوقت به هر عاشقی که رسیدی , لبخن
وَأَمَّـا مَـنْ أُوتِیَ کِتَــابَـهُ وَرَاءَ ظَـهْرِهِ ۱۰ 
و اما آن کس که نامه اعمالش را از پشت سر (به دست چپ) دهند.
فَسَوْفَ یَدْعُـو ثُبُــورًا ۱۱
او بر هلاک خود آه و فریاد حسرت بسیار کند.
وَ یَصْـلَى سَعِیــرًا ۱۲
و به آتش سوزان دوزخ در افتد.
إِنَّـهُ کَانَ فِی أَهْلِهِ مَسْرُورًا ۱۳
که او میان کسانش بسیار مغرور و مسرور بود.
إِنَّهُ ظَنَّ أَنْ لَـنْ یَحُـورَ ۱۴
و گمان کرد که ابدا (به سوی خدا) باز نخواهد گشت.
بَلَى إِنَّ رَبَّـهُ کَانَ بِهِ
حیوانات بهترین دوستان ما هستند . ان ها همراهان فوق العاده ای برای ما هستند . به ما حس خوب و مثبتی می دهند و به صاحبانشان بسیار وفادار هستند .  بر خی حیوانات به طرز باور نکردنی شجاع هستند و زندگی خودشان را برای انسانها به خطر می اندازند 
 
در زیر به داستانی واقعی  می پردازیم . 
جوانی بیست ساله بعلت نزاع خیابانی  با افرادی شرور مواجه می شود . شب بعلت وضعیت نامناسب و سر و صورت خونی به پشت بام  خانه اش می رود و شب را در انجا می خوابد . تا پدر و مادرش
✅ مال حرام توشه آتش جهنم  
♥️جهنم و عذاب‌های جهنم تجسم و نتیجه اعمال ما در دنیا هستند نه اینکه جریمه و تنبیهی از طرف خدا! به‌عبارت‌دیگر هر چه در دنیا کشت می‌شود در آخرت درو می‌گردد. حضرت محمد (صلی‌الله علیه و آله) درباره مال حرام فرمودند:   کسی که مالی را از راه غیر حلال به دست آورد، آن مال توشه و مرکب او به طرف آتش جهنم خواهد بود.۱ در روایت دیگری حضرت فرمودند:  ♥️خداوند متعال فرمود: کسی که برایش مهم نباشد که دینار و درهم (پول) را از چه راهی
تا حس شود صدای تو، آب آفریده شدچشمت غریب بود، شهاب آفریده شد
تحریر گام‌های تو را در جواب آبرودی که می‌رسد به شتاب آفریده شد
بی مهر تو چه می‌گذرد بر شب قلوب؟دوزخ جواب بود و عذاب آفریده شد
ربط تو با تراب در ابهام مانده بودصحرای تشنه کام و سحاب آفریده شد
پرسش مهیب بود: خدایا چگونه‌ای؟کعبه دهان گشود و جواب آفریده شد
قربان ولیئی
در روایتی از صفوان جمال که از یاران امام کاظم بود نقل شده که می گوید :خدمت امام رسیدم فرمود:ای صفوان همه کارهای تو خوب است جز یک کار 
عرض کردم :فدایت شوم ،چکار؟فرمود :اینکه شتران خود را به هارون کرایه می دهی !گفتم: به خدا سوگند در مسیرهای عیاشی و هوس بازی و صید حرام به او کرایه نمی دهم  تنها در راه مکه در اختیار آنها می گذارم . فرمود ای صفوان !آیا از آنها کرایه می گیری ؟! عرض کردم بله ،فرمود : آیا دوست داری که زنده بمانند و بر سر کار باشند تا کرایه ت
ذهنش به تله اسکرین کشیده شد و گوش های تیز و همیشه بیدارش که منتظر شکار بود. آن ها شب و روز می توانستند جاسوسی آدم را بکنند، اما اگر آدم مغزش را به کار می انداخت، می توانست به راحتی آن ها را دور بزند. با تمام زرنگی شان، آن ها تاکنون نتوانسته بودند به این راز دست یابند که در ذهن دیگری چه می گذرد. شاید وقتی که آدمی در چنگ آن ها اسیر بود، وضع غیر از این بود. هیچکس نمی دانست در وزارت عشق چه می گذرد، اما می شد گمانه زنی کرد: شکنجه، مواد، ابزار پیچیده برای
اذعان احمد بن حنبل در مورد قسیم بهشت و جهنم بودن امیر المومنین علیه السلام
ابن ابی یعلی حنبلی از علمای اهل سنت عمری می‌نویسد:
حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ مَنْصُورٍ الطُّوسِیُّ ، یَقُولُ : كُنَّا عِنْدَ أَحْمَدَ بْنِ حَنْبَلٍ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ : یَا عَبْدَ اللَّهِ ، مَا تَقُولُ فِی هَذَا الْحَدِیثِ الَّذِی یُرْوَى أَنَّ عَلِیًّا عَلَیْهِ السَّلَامُ ، قَالَ : أَنَا قَسِیمُ النَّارِ ؟ وَمَا تُنْكِرُ مِنْ ذَا أَلَیْسَ رَوَیْنَا أَنَّ الن
یادم باشد: *خدا همیشه هست و مرا می‌بیند.
*در روزهای‌ آرام و آفتابی، پای قول‌های وقت طوفان بمانم.
*مادر همیشه ماست فاطمه... 
*هر لحظه‌ای که بی رنج و درد و آزار ایستادم، نشستم، راه رفتم، خوابیدم، خوردم، خواندم، دیدم، شنیدم، گفتم و ... چقدر خوشبختم.
*غصه کم و زیاد دنیا را نخورم. می‌گذرد.
*ساعتی که بی رنج می‌گذرد چقدر لذت بخش است و چقدر شکر دارد. حالا فکرش را بکن ۲۴ ساعت آرام و راحت... یک هفته بی درد... یک ماه در عافیت...چقدر از این ساعتها، روزها و هفته‌
294- و امّا در دوزخ چه می گذرد : آتش است و هیزمش نیز خود انسانهای اهل آن هستند یعنی هر کسی هیزم خودش است . از آبی می نوشند که فقط مرتباً عطش را بیشتر می کند مثل کولاها و انواع مشروبات و از غذائی می خورند که فقط بر گرسنگی و ضعف آنها اضافه می کند و آنگاه به چیزهائی پناه می برند تا شاید التیام یابند به گیاهان مخدّر و محرّک و داروهای منشعب از آن که در پناه به این چیزها تازه آتش و درد درونشان دو صد چندان می شود و به جان یکدیگر می افتند . و همه همدیگر را محک
رمضان، ماه عبادت و بندگی و راز و نیاز با معبود جهان است در روایات اسلامی تاکید شده که در این ماه با توجه و خضوع بیشتر، نمازها را بجا آورند و از نمازهای مستحبی در شب و روز غفلت نورزند و بدین ترتیب با یک تمرین یک ماهه همه مومنین به عبادت خالصتری موفق می شوند و جانها به خدا نزدیک تر می گردد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در این زمینه می فرماید: و هر کس در این ماه رمضان نماز مستحبی بجا آورد خداوند، برائت او را از اتش دوزخ خواهد نوشت.
در این قسمت سع
اعمال روز اوّل ماه رجب: روز شریفى است و در آن چند عمل است؛ اوّل:
روزه گرفتن، روایت شده: حضرت نوح علیه السّلام در این روز سوار کشتى
شد، و به کسانى که با او بودند امر فرمود روزه بدارند. و هرکه در این روز روزه بدارد، آتش دوزخ به فاصله یک سال راه از او دور می شود.
دوّم: غسل کردن.
سوّم: زیارت امام حسین علیه السّلام، شیخ از بشیر دهّان از امام صادق
علیه السّلام روایت کرده: هرکه روز اوّل رجب حسین بن على علیهما السّلام
را زیارت کند بى تردید خ
 
                                                              جهت جلب روزی: سوره صافات((59))
بسم الله الرحمن الرحیم
هرکه این سوره را بخواند حقتعالی شرف دنیا و آخرت را به او عطا کند و اور ا بر سایر مردم غالب نماید بر وجهی که هرکس او را ببیند هیبت او بر دل او نشیند واگر مال وعشائر نداشته باشد به او ارزانی دهد و بدن او را بر آتش دوزخ حرام نماید و هزار قصر باشد ودر هر قصری هزار حور همراهش شود واگر بر بازوی خود ببندد محبوب خلایق شود ومردم ا ورا ب
بسم الله الرحمن الرحیم
امیرالمومنین علی(ع):
مردم در خوابند،وقتی مردندبیدار میشوند.
زندگی دفتری از خاطره هاست؛یک نفر در دل شب، یک نفر در دل خاک،یک نفر همدم خوشبختی هاستیک نفر همسفر سختی هاست، چشم تا باز کنیمعمرمان می گذرد، ما همه رهگذریم؛آنچه باقیست فقط خوبیهاست ...
خوب رویان جهان رحم ندارد دل شان باید از جان گذرد هر که شود عاشق شان روز اول که سرشتند ز گل پیکرشان سنگی اندر گل شان بود همان شد دل شآن ... متاسفانه نتونستم نام شاعر رو پیدا کنم , اگر کسی اطلاع داره لطفا به من اطلاع بده تا به شعر اضافه کنم
             مغضوبان در قرآن 
(صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم) 
1⃣ یهود  
وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ .و(یهود)ﺑﻪ ﺧﺸﻤﻰ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺧﺪﺍ ﺳﺰﺍﻭﺍﺭ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ.(آل عمران١١٢)
2⃣ فرد قاتل  
وَمَن یَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِیهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﻣﺆﻣﻨﻲ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﻋﻤﺪ ﺑﻜﺸﺪ ، ﻛﻴﻔﺮﺵ ﺩﻭﺯﺥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ، ﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺍﻭ ﺧﺸﻢ ﻴﺮﺩ.(نسا
سلام ماه قشنگم!
من که حالم خوب است، شاید خودت ندانی اما این روزها، عجیب به من خوش می گذرد، راستش با تو بودن خیلی خوب است، آدم خیالش راحت است، خیلی چیزها یاد میگیرد و خلاصه بگویم، خیلی خیلی خوش میگذرد، مجددا میگویم، مرسی که هستی :) 
این روزها که باید آشوب باشم آرامم به بودنت 
آرامم به وعده هاى خدا
آرامم به اینکه او همه چیز است و دیگران هیچ 
آرامم که فقط محتاج اویم و از غیر بى نیاز 
این روزها دلم گرم است به سلام هاى صبحت و شب بخیر هاى شبانه ات 
این روزها سر خوشم از اینکه سراغم را راس ساعت هاى جفت مى گیرى 
این روزها حالم معمولى است دلم روشن است و چشمانم امیدوار به روزنه اى که از 
دور دست ها سو سو مى زند
این روزها مى گذرد اما ...
چیزى که باقى مى ماند مهربانى توست به مهربانویت 
چی

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها